دلنوشته ای بر ساحل مهتاب

ساخت وبلاگ
سروران عزیزی که لطف کردن نظر گذاشتن زیر پستم ازشو کمال تشکر و قدردانی را دارم :)) معلوم بود عقده کامنت دارم؟ ؟ ؟؟! مرسی! خیلی دلگرم شدم که سال 2023 عه ببخشید رفتیم 2024 :/هنوز کسی هست که همچین آهنگی رو درباره ش care کنه بعد یکی نوشته چرا تا الان پیدا نکردم وبلاگو خو عزیز دلم الان دیگه پیج و اپ و سایت هس کسی وبلاگ میاد اصلا ؟! اصلا کسی براش مهمه که یه آهنگ چی میگه؟! :)))) عره اما میخوام یه چیزی بگم این وبلاگ وقتی تشکیل شد ده سال پیش بود شاید نیلوبلاگ وجود نداش کلا اینترنت اصلا تازه اومده بود حاجی :))) ولی من همون موقع میگفتم بیت کوین خوبه :)) اون موقع میشد یه بیت کوین رو با پول یه گوشی خرید اینقد ارزون بود چی میخواستم بگم؟ آها اون موقع ما یه سری رفیق و دوست و آشنا داشتیم( که الان نداریمشون!) که کلا باهام در ارتباط بودن بعد خودشونم وبلاگ داشتن بعد کلا مردم اینستا نداشتن وبلاگ داشتن الان ..... من نمیدونم خلاصه باید یه کار کنید من احساس تنهایی نکنم :( دلنوشته ای بر ساحل مهتاب ...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته ای بر ساحل مهتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moonlightshore0 بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 22 فروردين 1403 ساعت: 21:45

اونایی که عنوان پست رو نگرفتن :قیاقه cj تو gta san andress که میخواد سوار دوچرخه شه، درست اول بازی :))) اونایی که عنوان پست رو نگرفتن #2 : من همیشه یه مدت نمینویسم. بعد یه مدت میام رگباری مینویسم میرم دیگه نمینویسم الان حس میکنم همینکه یه پست گذاشتم و دومیم گذاشتم و سومیرم دارم میذارم ینی شت ... here we go again یه دوستی دارم (بچه های خوابگاه یادم دادن نگم رفیق بگم دوست چون رفیق خیلی خفنه و اینا... والا ما که هیچوقت رفیق نداشتیم اونقدر درونگرا بودیم که دوستی هم نداشتیم کلا ده سال یبار با یکی دوست میشدیم بهش میگفتیم رفیق حالا anywyas) که خیلی دارکه میدونم ولی هم اتاقیمه تو خوابگاه :)))))))))))))))) و من ... آدرس اینجارو بش دادم :))) (اگه اینو میخونی حتما باید بهم زنگ بزنی و بگی حسن دنده به دنده) که بیاد دو سه تا از ترجمه هامو بخونه خبر خوب اینکه کلی ترجمه ی منتظر نکرده دارم احتمالا یکی دو تا هم هست که مهم ترینا فککنم از empyrium باشه که میخوام ترجمه کنم .. دارم رو یه چیزای خیلی های تِک کار میکنم ...... خیلی ریسکه ..... خیلی مهمه .... دعام کنید ..... حس میکنم وسط جنگم همونقدر دعا میخوام :) دلنوشته ای بر ساحل مهتاب ...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته ای بر ساحل مهتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moonlightshore0 بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 22 فروردين 1403 ساعت: 21:45

واقعا عصری حس میکردم تو قفسم .... یه طرف نوایی که میگه see me dream every tale true ... ینی نگام کن چطور داستان هارو به حقیقت نقل میکنم! و آره این هم انگلیسیش ایهام داره هم وقتی اینطور ترجمه میکنی ایهام داره که نشون میده من خیلی سکسی ترجمه میکنم مگه نمیدونستید؟ ولی خب الان که ترجمه های قدیمیمو میبینم بالا میارم so guess what الان بهتر هم هستم هاها ها ها چی میگفتم؟ هااا ایهام داره . ... نقل کردن هم به معنی نقل قول و داستان گفتن هست هم به معنی منتقل کردن .. که اونوقت این معنیو میده که من داستان هارو به حقیقت پیوند میدم به دنیای حقیقی منتقل میکنم این کاریه که همه مهندسین انجام میدن (و بله شامل خود خدا هم میشه!) رفتم تو مشهد نشستم دور منبر صبر کردم حرفاش تموم شد بهش گفتم خدا وقتی میگه "کن فَ یکون" ینی میگه بشو ، و میشه زمان برای خدا بیب معنیه و این "شدن" خارج مدارات زمان اتفاق میفته و میشه اما برای "مخلوق" در حال خلق شدن ..؟ اگر زمان وجود داشته باشه ... اونوقت ما ها میتونیم به وجود نیومده باشیم بلکه هممون در یک لحظه در همون لحظه اولیه خلق "شدن" هستیم و در حقیقت ما نمیمیریم بلکه با مرگمون تازه خلق میشیم و اون "شدن" که در چشم خدا یک آن واحده همین چیزی هست که الکی اسم زندگی روش گذاشتیم و انسان هم که خلیفه خداست در خلقت نقس داره و در حقیقت انسان تنها موجودیه که تو خلق "شدن" خودش دخیله و بهش اجازه داده شده در خلق دست ببره هنگ کرد گفت نه داری کفر میگی و بحثو عوض کرد ولی من راس میگم :| دلنوشته ای بر ساحل مهتاب ...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته ای بر ساحل مهتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moonlightshore0 بازدید : 20 تاريخ : چهارشنبه 22 فروردين 1403 ساعت: 21:45

مشکل از اونجا شروع شد که

من این level از هویت مجازیم رو برای عده کمی باز کردم

اما از یه جا به بعد

همون ها شروع کردند به مخفی کردن هویت خودشون

درحالی که من حاضر نبودم در دنیای بیرون همون کار رو باهاشون بکنم و برا خیلی ها نکردم هم و باهاش روبرو شدم

آخ چه قدر کصشر :|

دلنوشته ای بر ساحل مهتاب ...
ما را در سایت دلنوشته ای بر ساحل مهتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moonlightshore0 بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 4 بهمن 1401 ساعت: 15:40

چرا پست قبلیم 40 تا بازدید داره ولی آخرین ترجمه شعرم فقط 8 تا ؟ :)) thats nasty


فقط دلم میخاد نت قطع شه

باز بمونیم من و وبم شما همه :)))

تباها


خیلی دلم میخواست سر کل کل با اون فردی ک اعصابمو خورد میکرد ولی میخواست همچنان بنویسم، ننویسم بخندیم :| ولی دیگه حیف بزرگ شدیم

دلنوشته ای بر ساحل مهتاب ...
ما را در سایت دلنوشته ای بر ساحل مهتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moonlightshore0 بازدید : 67 تاريخ : دوشنبه 23 خرداد 1401 ساعت: 15:15

چرا وقتی نمینویسم هزار تا کامنت میذارید

ولی الان هیچی نیس؟

آدم باشیم

دلنوشته ای بر ساحل مهتاب ...
ما را در سایت دلنوشته ای بر ساحل مهتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moonlightshore0 بازدید : 86 تاريخ : يکشنبه 15 تير 1399 ساعت: 11:44

واقعا چرا امسال اینطوری شد؟

تا من شروع کردم ذست کشیدن رو سر و صورت اینجا و خاطره نوشتن

کل دنیا به هم ریخت :))


اینجا هنوز دنجه

ولی نمیدونم چرا

یکم بدبینم به چیزای مرتبط

امیدوارم بدبینیم مثل بدبینی گیملی به لورین باشه :|

والا


دلنوشته ای بر ساحل مهتاب ...
ما را در سایت دلنوشته ای بر ساحل مهتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moonlightshore0 بازدید : 65 تاريخ : يکشنبه 15 تير 1399 ساعت: 11:44

Draconian Sovran (2015) 03.Pale tortured blue On my naked backA dance of the noctual sunThe tall grass crawls around me;In adoration bowingCan I find you in your dark?Can you find me in your heart دلنوشته ای بر ساحل مهتاب ...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته ای بر ساحل مهتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moonlightshore0 بازدید : 532 تاريخ : يکشنبه 15 تير 1399 ساعت: 11:44

باید صادق بود من خیلی سال پیش ها که چیزایی مینوشتم اینور اونور فکر میکردم یه سری اتفاقا داره توی زندگیم میفته که خیلی خاص و ویژه س مثلا میترسیدم که به زودی همه چی روزمره میشه و من لازم دارم اون هارو دلنوشته ای بر ساحل مهتاب ...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته ای بر ساحل مهتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moonlightshore0 بازدید : 114 تاريخ : جمعه 12 ارديبهشت 1399 ساعت: 10:14

این عنوان رو برای شبی که وسایلم رو جمع کرده بودم فرداش قرار بود برم شرکت نوشتم.. خیلی گذشته از اون موقع و در عین حال چیز زیادی هم نگذشته! اصلا از خودم راضی نیستم .. درسته ، اتفاق مشهودی درحال افتادن دلنوشته ای بر ساحل مهتاب ...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته ای بر ساحل مهتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0moonlightshore0 بازدید : 91 تاريخ : جمعه 11 بهمن 1398 ساعت: 1:31